سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشگاهى اندیشیدن، جهادى کار کردن

یک روایت از تاریخ ناصری

چنین شجر را باید قطع کرد... 

 

www.den.ir


مگر این مردم بیچاره و این یک مشت اهالی ایران ودایع خدا نیستند؟ قدری پای‌تان را از خاک ایران بیرون بگذارید؛ در عراق عرب و بلاد قفقاز و عشق‌آباد و اوایل خاک روسیه، هزار هزار رعیت بی‌چاره‌ی ایران را می‌بینید که از وطن عزیز خود از دست تعدی و ظلم فرار کرده، کثیف‌ترین کسب و شغل‌ها را از ناچاری پیش گرفته‌اند. هرچه حمال و کنّاس و الاغ‌چی و مزدور در آن نقاط می‌بینید، همه ایرانی هستند. آخر این گله‌های گوسفند شما، مرتع لازم دارند که چرا کنند، شیرشان زیاد شود که هم به بچه‌های خود بدهند و هم شما بدوشید. نه اینکه متصل تا شیر دارند، بدوشید، شیر که ندارند، گوشت بدن‌شان را بکلاشید! گوسفندهای شما همه رفتند و متفرق شدند. نتیجه‌ی ظلم همین است که می‌بینید. ظلم و تعدی بی‌حدوحساب چیست و کدام است؟ و از این بالاتر چه می‌شود؟ گوشت بدن رعیت را می‌کنند، به خورد چند جره‌باز شکاری خود می‌دهند! صد هزار تومان از فلان بی مروت می‌گیرند، قباله‌ی ملکیت جان و مال و عرض و ناموس یک شهر یا یک مملکت‌یی را به دست او می‌دهند. رعیت فقیر و اسیر بی‌چاره را در زیر بار تعدیات مجبور می‌کنند که یک مرد، زن منحصربه‌فرد خود را از اضطرار طلاق بدهد و خودشان صدتا صدتا زن می‌گیرند و سال‌یی یک کرور پول که به این خون‌خواری و بی‌رحمی از مردم می‌گیرند، خرج «عزیزالسلطان» [می‌کنند] که نه برای شخصی و غیره و غیره و غیره.

***

پادشاه‌یی که پنجاه سال سلطنت کرده باشد [و] هنوز امور را به اشتباه‌کاری به عرض او برسانند و [ایشان] تحقیق نفرمایند و بعد از چندین سال سلطنت، ثمر آن درخت، وکیل‌الدوله، آقای عزیزالسلطان امین خاقان، و این اراذل و اوباش و بی‌پدر و مادرهایی که ثمره‌ی این شجره شده‌اند و بلای جان عموم مسلمین گشته باشند، چنین شجر را باید قطع کرد که دیگر این نوع ثمر ندهد. «ماهی از سر گنده گردد، نی ز دم» اگر ظلم‌یی می‌شد، از بالا می‌شد.

منبع: زندگی و مرگ میرزا رضا کرمانی، فرانسیسکوسوریانو، ترجمه رضا قیصریه